*یکی یدونه*
*یکی یدونه*
در این دنیا که نامردی رواج است... تو هم نامرد باش که مردی حرام است...

پسر;ضعیفه دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم.

دختر;تو باز گفتی ضعیفه؟

پسر;خب منزل بگم چطوره?

دختر;واااای از دست تو...

پسر;باشه. ویکتوریا خوبه.

دختر;اه اصلا باهات قهرم.

پسر;باشه بابا. تو عزیز منی. خوب شد اشتی?

دختر;اشتی. راستی گفتی دلت چی شده

 پسر;دلم?... اها.. از دیشب تا حالا یکم پیچ میده.

دختر;واقعا که...

پسر;خب چیه... نمیگم مریضم اصلا خوبه.

دختر;لوووووووووس...

پسر;ای بابا. ضعیفه اگه این بار قهر کنی نازکش نداری ها...

دختر;بازم گفت این کلمه رو...

پسر;خب تقصیر خودته. میدونی اونایی رو که دوس دارم اذیت میکنم هی نقطه ضعف میدی دستم.

دختر;من از دست تو چیکار کنم...

پسر;شکرخدا... دلم پیچ می خورد چون تو تب وتاب ملاقات تو بودم.

دختر;چه دل قشنگی داری تو. چقد به سادگی دلت حسودیم میشه.

پسر;صفای وجودت خانومم.

دختر;میدونی دلم تنگه برای همه پیاده روی هامون. برای سر کشیدن تو مغازه کتاب فروشی و ورق زدن کتاب ها. برای شونه به شونه باهات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه. اخه هیچ زنی مردی مثه من نداره.

پسر;میدونم میدونم.منم دلم تنگه برای دیدن اسمون تو چشای تو. برای بستنی های شاتوتی که باهم میخوردیم. برای خونه ای که توی خیال ساخته بودیم و من مردش بودم.

دختر;یادته همیشه به من میگفتی خاتون..

پسر;اره یادمه.. اخه تو منو یاد ابرو کمون قجری مینداختی.

دختر;ولی من که بوربودم.

پسر;باشه فرقی نمیکنه.

دختر;اخ.. چه روزایی بود... دلم برای دستای مردونت که تو دستام گره میخورد تنگ شده..

پسر;....

دختر;چت شد.. چرا چیزی نمیگی.

پسر;....

دختر;نگام کن ببینم... منو نگاه کن.

پسر;....

دختر;الهی بمیرم. چشات چرا نمناک شده. الهی فدات بشم.

پسر;[هق هق گریه] خدا نکنه.

دختر;چرا گریه میکنی...

پسر;چرا نکنم ها...

دختر;من دوس ندارم مرد من گریه کنه جلوی این همه ادم... بخند دیگه...بخند زود باش..

پسر;وقتی دستاتو کم دارم چطور بخندم.. کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم...

دختر;اگه گریه کنی منم گریه میکنما...

پسر;باشه باشه... تسلیم. ولی نمیتونم بخندم.

دختر;افرین. حالا بگو ببینم کادو ولنتاین چی برام خریدی..

پسر;تو که میدونی من از این لوس بازیا خوشم نمیاد ولی امسال برات کادوی خوبی اوردم.

دختر;چی... زود باش اب از لب و لوچم اویزون شد.

پسر;....

دختر;باز دوباره ساکت شدی..

پسر;برات کادو[هق هق گریه] یک دسته گل گلایل...یک شیشه گلاب... یک بغض طولانی اوردم تک عروس گورستان...

5شنبه ها دیگه خیابونا بدون تو صفایی نداره... اینجا کنار خونه ابدیت میشینم و فاتحه میخونم. نه... اشک وفاتحه.

نه... اشک و فاتحه و دلتنگی. نه...اشک و دلتنگی و فاتحه و خاطرات نه چندان دور...

امانه... خاتون من و تو خیلی وقته که....

ارام بخواب بانوی کوچ کرده ی من. دیگر نگران قرص های نخوردم... لباس های اتو نکشیدم... صورت پف کرده ام از بیخوابی ام نباش.

نگران خیره شدن مردم به اشک هایم نباش...

                                                       بعد از تو مرد نیستم اگه بخندم...

نظر یادت نره...






نوشته شدهجمعه 17 بهمن 1391برچسب:, توسط گلشن
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.